به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
احزاب لنینیستی هم مثل اصلاحطلبان رفتار نمیکنند
معاون وزیر ارشاد در دولت اصلاحات، برخورد تند با الهه راستگو عضو شورای شهر تهران را نخستین تصفیهحساب سیاسی اصلاحطلبان پس از انتخابات توصیف کرد.علیاصغر رمضانپور در سایت روزآنلاین نوشت: اصلاحطلبان هفته گذشته نخستین تصفیه سیاسی خود را با اخراج الهه راستگو انجام دادند. توضیح رسمی این اخراج یا به تعبیر دیگر مجازات سیاسی چندان مهم نیست.
حتی این هم چندان مهم نیست که اقدام خانم راستگو در رای دادن به محمدباقر قالیباف به عنوان شهردار تهران درست بود یا نه. مهم این است که گروهی که به تازگی شریک قدرت در ایران شدهاند درست یک ماه پس از به قدرت رسیدن، یکی از چهرههای خود را که زمانی نماینده مجلس بوده اخراج کردهاند. این فرد رئیس سازمان زنان یک حزب بوده است و عضو تشکل سیاسی زنان اصلاحطلب. او از هر دو منصب خود به دلیل رای دادن در مخالفت با نظر اکثریت هم حزبیها یا هم جبههایهای خود اخراج شده است. این نشانهای از عدم مدارای سیاسی درون یک گروه سیاسی مدعی حمایت از مدارای سیاسی و اعتدال و میانهروی است.
وی میافزاید: در دنیا بر اساس یک درس تاریخی به تدریج حتی احزاب چپ هم شیوه لنینیستی تصمیمگیری بر اساس سانترالیسم سازمانی را کنار نهادند و به حق فرد در درون گروه برای برخورداری از حقوقی برابر با رهبری گروه گردن نهادند. چنین بود که سنت اخراج سازمانی یا حزبی به عنوان یکی از ناپسندترین رفتارهای سیاسی در جبههها و گروههای سیاسی حامی دموکراسی شناخته شد. این باور، درست در نقطه مقابل رفتاری قرار دارد که از سوی گروههای اصلاحطلب در مورد خانم راستگو اعمال شده است.وی تلویحا اصلاحطلبان را به رفتار مافیایی متهم کرد و نوشت: اخراج راستگو در پی سیل فضاسازی رسانهای اعمال شده و این گمان را ایجاد میکند که سران اصلاحطلب در ایران از رسانههای خود برای فضاسازی برای اعمال مجازاتهای حزبی و سیاسی بهره میگیرند؛ امری که خود به خود اعتبار همگانی این رسانهها را در رعایت بیطرفی رسانهای مورد تردید قرار میدهد.
این پولشویان شریف!
یک روزنامه زنجیرهای مدعی شد تلاش برای برکناری رئیس دانشگاه آزاد اسلامی حرکتی برای اصلاح یک حرکت سیاسی است.
این روزنامه با تیتر «بازنگری در انتصاب سیاسی رئیس دانشگاه آزاد» در صفحه اول خود مدعی شده که قرار است با برکناری رئیس این دانشگاه به سیاسیکاری پایان داده شود.این تحرک از یک سو نشان می دهد تکذیب اولیه خبر «تقلای افراطیون برای برکناری رئیس دانشگاه آزاد»، اصل خبر درست است و ثانیا این سؤال را پیش میکشد که سیاسیکاران واقعی چه کسانی هستند؟ آیا کسانی که میخواستند در پوشش وقف، اموال 250 هزار میلیارد تومانی این دانشگاه متعلق به مردم را اختصاصی و فامیلی کنند، به عنوان سیاستبازی سزاوارتر نیستند؟ آیا غیر از این است که بنا به اعترافات مستند حمزه کرمی، آقای «م - ه» با دستبرد به اموال این دانشگاه و پولشوییهای چند میلیاردی، این مبالغ هنگفت را صرف مخارج انتخاباتی و سپس راهاندازی سایتهای تخریبی علیه نظام میکرد و همین فرد تا مدتها با وجود فرار به لندن، از حقوق مفت دانشگاه آزاد برخوردار بود؟!
اسرائیل حریف ایران نیست و میترسد آمریکا ایران هستهای را بپذیرد
اسرائیل نگران است که مذاکرات هستهای نهایتا به پذیرش ایران هستهای منجر شود و به همین دلیل به لفاظی و تحریک آمریکا علیه ایران میپردازد.روزنامه سعودی الحیات ضمن انتشار این تحلیل، به لفاظیهای گاه و بیگاه نتانیاهو علیه برنامه هستهای ایران پرداخت و نوشت: اظهارات نتانیاهو درباره پرونده هستهای ایران به این معنا است که تا زمانی که در برابر ایران خط قرمزی تعریف نشود نمیتوان از اسرائیل چیزی را انتظار داشت، و این دو وجه دارد، اول این که نشان میدهد تا چه اندازه بیاعتمادی در سیاست باراک اوباما در برابر ایران پررنگ است، به گونهای که نتانیاهو نمیخواهد برای حمله نظامی به ایران در هر مرحلهای که خود لازم ببیند از اوباما کمک بگیرد و دیگر این که نتانیاهو از این که اوباما در برابر ایران هستهای تسلیم شود به شدت نگران است. از سوی دیگر نشان میدهد که نتانیاهو خوب میداند که نمیتواند در حال حاضر به ایران حمله نظامی کند، این مسئله باعث میشود تا بیش از پیش تحت فشار باشد، برای همین تلاش میکند تا این فشار را از روی دوش خود برداشته و متوجه اوباما کند که تاکنون در این کار هم کاری از پیش نبرده است.
این تحلیلگر میافزاید: مطالعات جدیدی که مرکز بگین- سادات اسرائیل انجام داده نشان میدهد که در ایران کسی نیست که بر سر پرونده هستهایاش بحث و جدلی داشته باشد، ایرانیها معتقدند که میتوانند اسرائیل را ویران کنند چرا که یک منطقه کوچکی است که نیمی از ساکنان یهودی آن در سه شهر بیتالمقدس، تلآویو و حیفا زندگی میکنند و ویرانی دو شهر از این سه شهر فاجعهای بزرگ برای اسرائیل رقم خواهد زد. این مطالعه تاکید میکند که ایران همه ابزارهای تکنولوژیکی لازم برای حمله نظامی به اسرائیل را در اختیار دارد.در بررسی مرکز مطالعات بگین- سادات در پاسخ به این سؤال که آیا اسرائیل واقعا به فکر حمله نظامی به ایران است، آمده است که دلایل متعددی وجود دارد که نشان میدهد اسرائیل قصد چنین کاری را ندارد، حمله نظامی فقط برای مدت کوتاه کارساز است، علاوه بر آن در صورت وقوع چنین حملهای ایران حق خود میداند که دست به عملیات انتقامی علیه اسرائیل بزند که چنین کاری میتواند ضرر بزرگی بر روابط ایالات متحده و اسرائیل وارد کند.
اسرائیل دقیقا نمیداند که واکنش ایران در مقابل حمله نظامیاش چه خواهد بود.الحیات در پایان نوشت: حقیقت این است که اظهاراتی که نتانیاهو علیه ایران به کار میبرد بیشتر برای تحریک آمریکا برای فشار بیشتر به ایران به جای پیگیری مذاکرات برای حل دیپلماتیک- سیاسی پرونده هستهای ایران است که در نهایت زمینه را برای قبول ایران هستهای فراهم میکند. این چیزی است که اسرائیلیها از آن میترسند، توافقی که اگر در صورت قبول مصالح اعراب خلیجفارس به ویژه عربستان و حفظ ثبات منطقه حاصل شود، کابوس اسرائیلیها را تکمیل میکند.
اردک لنگ کاخسفید شانس آورد که از مهلکه گریخت
«شانس با اوباما همراه بود که توانست از باتلاق جنگ در سوریه نجات پیدا کند».روزنامه انگلیسی ایندیپندنت در تحلیلی با عنوان «نجات ناگهانی از باتلاق سوریه؛ شانس با اوباما یار بود» نوشت: باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا نمیداند که باید از کرملین تشکر کند، یا از دیوید کامرون نخستوزیر انگلیس؛ که به او فرصت دادند تا قبل از سقوط به باتلاق سوریه، از نیمه راه بازگردد.دیوید اوزبورن تحلیلگر ایندیپندنت خاطر نشان کرد: اوباما نمیخواست خودش را در ورطه جنگ سوریه بیندازد، اما ناخواسته به این دام افتاد، چرا که سال گذشته قول داده بود «در صورتی که سوریه از خطوط قرمز عبور کند و سلاحهای شیمیایی را به کار گیرد، در این کشور دخالت نظامی خواهد کرد»؛ هر چند وی این روزها سعی دارد از شرّ اظهارات پیشین خود خلاص شود و وانمود کند این خط قرمز را جامعه جهانی تعریف کرده است، نه خود او.
اوزبورن میپرسد: مشخص نیست آیا اوباما نسبت به جایگاه متزلزل خود بعد از قضایای اخیر- که او را ضعیف و بیاراده نشان داد- توجهی دارد یا خیر؛ و آیا اصولا به این مساله اهمیتی میدهد؟!در همین حال به گزارش العالم، رسانهها و تحلیلگران صهیونیست به شدت از عقبنشینی اوباما عصبانی هستند و او را اردک لنگ و سیاستمدار ناتوانی که مواضع زیگزاگ دارد، معرفی میکنند.گیل تاماری گزارشگر کانال 10 رژیم صهیونیستی در این زمینه گفت: «سیاستهای اوباما در قبال سوریه نامتوازن و زیگزاگ است. اکنون به نظر میرسد احتمال حمله آمریکا به سوریه در حال رنگ باختن است. اوباما مدعی است که در نشست بسیار کوتاه و 20 دقیقهای که با پوتین در سنپترزبورگ داشته، طرح جدید را به فکر پوتین انداخته است ولی من آنچنان اعتقادی به این موضوع ندارم زیرا اوباما از هنگامی که برای سوریه خط قرمز تعیین کرده در حال اتخاذ سیاستهای زیگزاگی است.»
تزیپی یزقیلی تحلیلگر کانال 10 رژیم صهیونیستی نیز گفته است: باراک اوباما به اردک لنگ شبیه است البته ممکن است شما بگویید یک اردک لنگ چگونه میتواند برای بار دوم رئیسجمهور شود.وی اضافه کرد: «ترکیه و برخی کشورهای عربی با عقبنشینی اوباما از حمله به سوریه دستپاچه شدند و اتحادیه عرب با صدور بیانیهای اعلام کرد، از طرح روسیه برای حل بحران سوریه استقبال میکند.»وی گفت: «ترکیه سکوت کرده و واکنشی از خود نشان نمیدهد زیرا برای سرنگونی نظام سوریه لحظهشماری میکرد. در صورت موافقت همه طرفها با طرح روسیه، ترکیه چارهای جز پذیرفتن این طرح ندارد.»این تحلیلگر صهیونیست با اشاره به موفقیت رسانههای ایران، سوریه و حزبالله در تحت فشار قرار دادن رئیسجمهور آمریکا، گفت: « سوریه، حزبالله و ایران توانستند با مواضع رسانهای خود رئیسجمهور آمریکا را از ورود به جنگ بترسانند؛ البته فقط این نیست زیرا اوباما مشکلات بزرگی دارد که به صورت زنجیرهوار هستند؛ در مصر نیز مشکلات و نگرانیهایی وجود دارد.»
وی ادامه داد: «همپیمانان آمریکا یعنی قطر، عربستان و کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس دیگر یک پدر و حامی آمریکایی ندارند؛ عقبنشینی اوباما این کشورها را نگران و مرعوب کرد و آنها تنها ماندهاند به همین دلیل همه آنها مجبورند طرح روسیه را تایید کنند.»با وجود این واقعیتها، لیندسی گراهام سناتور جمهوریخواه به فاکسنیوز گفته که «آمریکا نباید افتضاح سوریه را در قبال برنامه هستهای ایران تکرار کند.»
چرا هیچ کشوری حاضر نیست لاشه سازمان منافقین را بپذیرد؟!
همسر یکی از اعضای سابق سازمان منافقین میگوید میزان خیانتهای این سازمان در هیچ جای دنیا نظیر ندارد و به همین دلیل سرکوب این سازمان با هیچ اعتراضی مواجه نمیشود.«فرزانه-ر» از همکاران متواری نشریات زنجیرهای (همسر رضا-ر-ط) ضمن تحلیلی درباره هلاکت 70 عضو سازمان منافقین در حمله گروه موسوم به فرزندان انتفاضه شعبانیه عراق نوشت: در هیچ نقطه دیگری از جهان موردی وجود ندارد که مخالفان مسلح کشوری (یعنی مجاهدین) در آن سوی مرزهای (مثلا ایران) در یک کشور همسایه ساکن شوند، به همراه ارتش دشمن یعنی ارتش صدام حسین به کشور اصلی حمله کنند، به عنوان مزدور به استخدام دیگران درآیند، اطلاعات حساس کشور را جمعآوری کرده در اختیار رقبای منطقهای قرار دهند، عملیات خرابکاری را به نیابت از دیگران در کشور اصلی انجام دهند، بمبگذاری کنند و باز هم بتوان انتظار داشت همه موازین اخلاقی، انسانی، قانونی و حقوقبشری نسبت به آنان رعایت شود.
وی در سایت سلطنتطلبان مقیم پاریس (روزآنلاین) نوشت: حتی اگر دولتهای ایران طی دو دهه گذشته مشغول نقض همه قوانین بینالمللی و مفاد آژانس بینالمللی انرژی اتمی بوده و در ارتباط با فعالیتهای هستهای خود خلاف کار بوده باشد و به همه عالم گزارشهای خلاف واقع و سراسر دروغ ارائه داده باشد هیچ منطقی رفتار مجاهدین خلق در جاسوسی ]دروغپراکنی[ علیه مردم و کشور ایران را توجیه نمیکند.
وی با اشاره به مقاله دو سال پیش سیمور هرش در نیویورک مبنی بر آموزشهای ویژه تروریستی و جاسوسی آمریکا به «سازمان سیا» در ایالت نوادا نوشت: «تعلیم افراد این سازمان در نوادای آمریکا در شرایطی بوده که این سازمان در لیست سیاه سازمانهای تروریستی وزارت خارجه آمریکا قرار داشته است.
در مقایسه با سابقهای که این تشکیلات از خود برجا گذاشته است میتوان به اقدام دولت آمریکا اشاره کرد که چندی پیش همه حقوق شهروندی از جمله پاسپورت ادوارد اسنودن کارمند آژانس امنیت ملی آمریکا را لغو کرد.دولت آمریکا با همه کشورهایی که ممکن بود تسهیلاتی یا پناهندگی به اسنودن دهند مذاکره و برای استرداد این شهروند آمریکایی تلاش کرد. حال چگونه میتوان انتظار داشت تشکیلات و مجموعهای که کمپاشرف را برای 22 سال اداره کرده بهعنوان یک گروه اپوزیسیون عادی نگریسته شود.»در ادامه این نوشته خاطرنشان شده است:«علت این که چرا هیچ کشوری حاضر به پذیرش ساکنان ]پادگان[ اشرف نبوده این است که این سازمان بارها در لیست گروه های تروریستی دولت آمریکا و اروپا قرار داشته.
از سویی، هیچ کشوری حاضر به پذیرش کادرهای تشکیلاتی نیست که هم سوابق فعالیت مسلحانه دارد و هم سابقه خدمات مزدوری برای ارتش یک کشور دیگر و هم دورههای بسیار حساس جاسوسی و اطلاعاتی را در مخفیترین دوائر سیاه دیدهاند. از سویی سوابق فعالیتهای امنیتی و دورههای جاسوسی که گروههایی از این سازمان دیدهاند باعث شده که دستگاه اطلاعاتی امنیتی هیچ کشوری حاضر نباشد میزبان کسانی باشد که کسی به آنها اعتماد ندارد.»«فرزانه-ر» میافزاید: اگر اعضای سازمان به مردم سرزمین خود رحم نکردند و با نقض همه قوانین ملی اطلاعات فوق حساس فعالیتهایی از هموطنان خود را در کنفرانسهای مطبوعاتی به دنیا اعلام کردند چگونه دیگرانی که قرابتی با آنان ندارند آنها را بپذیرند یا به آنان اعتماد کنند.
دقیقاً به همین علت حتی فرانسه و آمریکا که همواره بیشترین فعالیت تبلیغاتی این سازمان در آنها متمرکز بوده است تاکنون حاضر به پذیرش اعضای این سازمان نبودهاند و فقط از راه دور با آنها هم دردی کرده یا برایشان اطلاعیه صادر میکنند.روز آنلاین همچنین با مرور سوابق جنایات «سازمان» علیه کردها و شیعیان عراق در رژیم صدام مینویسد: تشکیلاتی که ساکنان لیبرتی (ساکنان سابق پادگان اشرف) را اداره میکند حتی اگر اعلام انحلال کند بعید به نظر میرسد بتوانند کشور درخوری را برای سکونت ساکنان لیبرتی بیابند و باز بعید است انبوه تجربه و دورههای اطلاعاتی که اعضای این سازمان در تشکیلات اطلاعاتی کشورهای مختلف دیدهاند دیگر به کاری بیاید. شاید کشوری مانند موزامبیک یا شیلی به آنها پناه دهند اما باز هم بعید است.
احزاب لنینیستی هم مثل اصلاحطلبان رفتار نمیکنند
معاون وزیر ارشاد در دولت اصلاحات، برخورد تند با الهه راستگو عضو شورای شهر تهران را نخستین تصفیهحساب سیاسی اصلاحطلبان پس از انتخابات توصیف کرد.علیاصغر رمضانپور در سایت روزآنلاین نوشت: اصلاحطلبان هفته گذشته نخستین تصفیه سیاسی خود را با اخراج الهه راستگو انجام دادند. توضیح رسمی این اخراج یا به تعبیر دیگر مجازات سیاسی چندان مهم نیست.
حتی این هم چندان مهم نیست که اقدام خانم راستگو در رای دادن به محمدباقر قالیباف به عنوان شهردار تهران درست بود یا نه. مهم این است که گروهی که به تازگی شریک قدرت در ایران شدهاند درست یک ماه پس از به قدرت رسیدن، یکی از چهرههای خود را که زمانی نماینده مجلس بوده اخراج کردهاند. این فرد رئیس سازمان زنان یک حزب بوده است و عضو تشکل سیاسی زنان اصلاحطلب. او از هر دو منصب خود به دلیل رای دادن در مخالفت با نظر اکثریت هم حزبیها یا هم جبههایهای خود اخراج شده است. این نشانهای از عدم مدارای سیاسی درون یک گروه سیاسی مدعی حمایت از مدارای سیاسی و اعتدال و میانهروی است.
وی میافزاید: در دنیا بر اساس یک درس تاریخی به تدریج حتی احزاب چپ هم شیوه لنینیستی تصمیمگیری بر اساس سانترالیسم سازمانی را کنار نهادند و به حق فرد در درون گروه برای برخورداری از حقوقی برابر با رهبری گروه گردن نهادند. چنین بود که سنت اخراج سازمانی یا حزبی به عنوان یکی از ناپسندترین رفتارهای سیاسی در جبههها و گروههای سیاسی حامی دموکراسی شناخته شد. این باور، درست در نقطه مقابل رفتاری قرار دارد که از سوی گروههای اصلاحطلب در مورد خانم راستگو اعمال شده است.وی تلویحا اصلاحطلبان را به رفتار مافیایی متهم کرد و نوشت: اخراج راستگو در پی سیل فضاسازی رسانهای اعمال شده و این گمان را ایجاد میکند که سران اصلاحطلب در ایران از رسانههای خود برای فضاسازی برای اعمال مجازاتهای حزبی و سیاسی بهره میگیرند؛ امری که خود به خود اعتبار همگانی این رسانهها را در رعایت بیطرفی رسانهای مورد تردید قرار میدهد.
این پولشویان شریف!
یک روزنامه زنجیرهای مدعی شد تلاش برای برکناری رئیس دانشگاه آزاد اسلامی حرکتی برای اصلاح یک حرکت سیاسی است.
این روزنامه با تیتر «بازنگری در انتصاب سیاسی رئیس دانشگاه آزاد» در صفحه اول خود مدعی شده که قرار است با برکناری رئیس این دانشگاه به سیاسیکاری پایان داده شود.این تحرک از یک سو نشان می دهد تکذیب اولیه خبر «تقلای افراطیون برای برکناری رئیس دانشگاه آزاد»، اصل خبر درست است و ثانیا این سؤال را پیش میکشد که سیاسیکاران واقعی چه کسانی هستند؟ آیا کسانی که میخواستند در پوشش وقف، اموال 250 هزار میلیارد تومانی این دانشگاه متعلق به مردم را اختصاصی و فامیلی کنند، به عنوان سیاستبازی سزاوارتر نیستند؟ آیا غیر از این است که بنا به اعترافات مستند حمزه کرمی، آقای «م - ه» با دستبرد به اموال این دانشگاه و پولشوییهای چند میلیاردی، این مبالغ هنگفت را صرف مخارج انتخاباتی و سپس راهاندازی سایتهای تخریبی علیه نظام میکرد و همین فرد تا مدتها با وجود فرار به لندن، از حقوق مفت دانشگاه آزاد برخوردار بود؟!
اسرائیل حریف ایران نیست و میترسد آمریکا ایران هستهای را بپذیرد
اسرائیل نگران است که مذاکرات هستهای نهایتا به پذیرش ایران هستهای منجر شود و به همین دلیل به لفاظی و تحریک آمریکا علیه ایران میپردازد.روزنامه سعودی الحیات ضمن انتشار این تحلیل، به لفاظیهای گاه و بیگاه نتانیاهو علیه برنامه هستهای ایران پرداخت و نوشت: اظهارات نتانیاهو درباره پرونده هستهای ایران به این معنا است که تا زمانی که در برابر ایران خط قرمزی تعریف نشود نمیتوان از اسرائیل چیزی را انتظار داشت، و این دو وجه دارد، اول این که نشان میدهد تا چه اندازه بیاعتمادی در سیاست باراک اوباما در برابر ایران پررنگ است، به گونهای که نتانیاهو نمیخواهد برای حمله نظامی به ایران در هر مرحلهای که خود لازم ببیند از اوباما کمک بگیرد و دیگر این که نتانیاهو از این که اوباما در برابر ایران هستهای تسلیم شود به شدت نگران است. از سوی دیگر نشان میدهد که نتانیاهو خوب میداند که نمیتواند در حال حاضر به ایران حمله نظامی کند، این مسئله باعث میشود تا بیش از پیش تحت فشار باشد، برای همین تلاش میکند تا این فشار را از روی دوش خود برداشته و متوجه اوباما کند که تاکنون در این کار هم کاری از پیش نبرده است.
این تحلیلگر میافزاید: مطالعات جدیدی که مرکز بگین- سادات اسرائیل انجام داده نشان میدهد که در ایران کسی نیست که بر سر پرونده هستهایاش بحث و جدلی داشته باشد، ایرانیها معتقدند که میتوانند اسرائیل را ویران کنند چرا که یک منطقه کوچکی است که نیمی از ساکنان یهودی آن در سه شهر بیتالمقدس، تلآویو و حیفا زندگی میکنند و ویرانی دو شهر از این سه شهر فاجعهای بزرگ برای اسرائیل رقم خواهد زد. این مطالعه تاکید میکند که ایران همه ابزارهای تکنولوژیکی لازم برای حمله نظامی به اسرائیل را در اختیار دارد.در بررسی مرکز مطالعات بگین- سادات در پاسخ به این سؤال که آیا اسرائیل واقعا به فکر حمله نظامی به ایران است، آمده است که دلایل متعددی وجود دارد که نشان میدهد اسرائیل قصد چنین کاری را ندارد، حمله نظامی فقط برای مدت کوتاه کارساز است، علاوه بر آن در صورت وقوع چنین حملهای ایران حق خود میداند که دست به عملیات انتقامی علیه اسرائیل بزند که چنین کاری میتواند ضرر بزرگی بر روابط ایالات متحده و اسرائیل وارد کند.
اسرائیل دقیقا نمیداند که واکنش ایران در مقابل حمله نظامیاش چه خواهد بود.الحیات در پایان نوشت: حقیقت این است که اظهاراتی که نتانیاهو علیه ایران به کار میبرد بیشتر برای تحریک آمریکا برای فشار بیشتر به ایران به جای پیگیری مذاکرات برای حل دیپلماتیک- سیاسی پرونده هستهای ایران است که در نهایت زمینه را برای قبول ایران هستهای فراهم میکند. این چیزی است که اسرائیلیها از آن میترسند، توافقی که اگر در صورت قبول مصالح اعراب خلیجفارس به ویژه عربستان و حفظ ثبات منطقه حاصل شود، کابوس اسرائیلیها را تکمیل میکند.
اردک لنگ کاخسفید شانس آورد که از مهلکه گریخت
«شانس با اوباما همراه بود که توانست از باتلاق جنگ در سوریه نجات پیدا کند».روزنامه انگلیسی ایندیپندنت در تحلیلی با عنوان «نجات ناگهانی از باتلاق سوریه؛ شانس با اوباما یار بود» نوشت: باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا نمیداند که باید از کرملین تشکر کند، یا از دیوید کامرون نخستوزیر انگلیس؛ که به او فرصت دادند تا قبل از سقوط به باتلاق سوریه، از نیمه راه بازگردد.دیوید اوزبورن تحلیلگر ایندیپندنت خاطر نشان کرد: اوباما نمیخواست خودش را در ورطه جنگ سوریه بیندازد، اما ناخواسته به این دام افتاد، چرا که سال گذشته قول داده بود «در صورتی که سوریه از خطوط قرمز عبور کند و سلاحهای شیمیایی را به کار گیرد، در این کشور دخالت نظامی خواهد کرد»؛ هر چند وی این روزها سعی دارد از شرّ اظهارات پیشین خود خلاص شود و وانمود کند این خط قرمز را جامعه جهانی تعریف کرده است، نه خود او.
اوزبورن میپرسد: مشخص نیست آیا اوباما نسبت به جایگاه متزلزل خود بعد از قضایای اخیر- که او را ضعیف و بیاراده نشان داد- توجهی دارد یا خیر؛ و آیا اصولا به این مساله اهمیتی میدهد؟!در همین حال به گزارش العالم، رسانهها و تحلیلگران صهیونیست به شدت از عقبنشینی اوباما عصبانی هستند و او را اردک لنگ و سیاستمدار ناتوانی که مواضع زیگزاگ دارد، معرفی میکنند.گیل تاماری گزارشگر کانال 10 رژیم صهیونیستی در این زمینه گفت: «سیاستهای اوباما در قبال سوریه نامتوازن و زیگزاگ است. اکنون به نظر میرسد احتمال حمله آمریکا به سوریه در حال رنگ باختن است. اوباما مدعی است که در نشست بسیار کوتاه و 20 دقیقهای که با پوتین در سنپترزبورگ داشته، طرح جدید را به فکر پوتین انداخته است ولی من آنچنان اعتقادی به این موضوع ندارم زیرا اوباما از هنگامی که برای سوریه خط قرمز تعیین کرده در حال اتخاذ سیاستهای زیگزاگی است.»
تزیپی یزقیلی تحلیلگر کانال 10 رژیم صهیونیستی نیز گفته است: باراک اوباما به اردک لنگ شبیه است البته ممکن است شما بگویید یک اردک لنگ چگونه میتواند برای بار دوم رئیسجمهور شود.وی اضافه کرد: «ترکیه و برخی کشورهای عربی با عقبنشینی اوباما از حمله به سوریه دستپاچه شدند و اتحادیه عرب با صدور بیانیهای اعلام کرد، از طرح روسیه برای حل بحران سوریه استقبال میکند.»وی گفت: «ترکیه سکوت کرده و واکنشی از خود نشان نمیدهد زیرا برای سرنگونی نظام سوریه لحظهشماری میکرد. در صورت موافقت همه طرفها با طرح روسیه، ترکیه چارهای جز پذیرفتن این طرح ندارد.»این تحلیلگر صهیونیست با اشاره به موفقیت رسانههای ایران، سوریه و حزبالله در تحت فشار قرار دادن رئیسجمهور آمریکا، گفت: « سوریه، حزبالله و ایران توانستند با مواضع رسانهای خود رئیسجمهور آمریکا را از ورود به جنگ بترسانند؛ البته فقط این نیست زیرا اوباما مشکلات بزرگی دارد که به صورت زنجیرهوار هستند؛ در مصر نیز مشکلات و نگرانیهایی وجود دارد.»
وی ادامه داد: «همپیمانان آمریکا یعنی قطر، عربستان و کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس دیگر یک پدر و حامی آمریکایی ندارند؛ عقبنشینی اوباما این کشورها را نگران و مرعوب کرد و آنها تنها ماندهاند به همین دلیل همه آنها مجبورند طرح روسیه را تایید کنند.»با وجود این واقعیتها، لیندسی گراهام سناتور جمهوریخواه به فاکسنیوز گفته که «آمریکا نباید افتضاح سوریه را در قبال برنامه هستهای ایران تکرار کند.»
چرا هیچ کشوری حاضر نیست لاشه سازمان منافقین را بپذیرد؟!
همسر یکی از اعضای سابق سازمان منافقین میگوید میزان خیانتهای این سازمان در هیچ جای دنیا نظیر ندارد و به همین دلیل سرکوب این سازمان با هیچ اعتراضی مواجه نمیشود.«فرزانه-ر» از همکاران متواری نشریات زنجیرهای (همسر رضا-ر-ط) ضمن تحلیلی درباره هلاکت 70 عضو سازمان منافقین در حمله گروه موسوم به فرزندان انتفاضه شعبانیه عراق نوشت: در هیچ نقطه دیگری از جهان موردی وجود ندارد که مخالفان مسلح کشوری (یعنی مجاهدین) در آن سوی مرزهای (مثلا ایران) در یک کشور همسایه ساکن شوند، به همراه ارتش دشمن یعنی ارتش صدام حسین به کشور اصلی حمله کنند، به عنوان مزدور به استخدام دیگران درآیند، اطلاعات حساس کشور را جمعآوری کرده در اختیار رقبای منطقهای قرار دهند، عملیات خرابکاری را به نیابت از دیگران در کشور اصلی انجام دهند، بمبگذاری کنند و باز هم بتوان انتظار داشت همه موازین اخلاقی، انسانی، قانونی و حقوقبشری نسبت به آنان رعایت شود.
وی در سایت سلطنتطلبان مقیم پاریس (روزآنلاین) نوشت: حتی اگر دولتهای ایران طی دو دهه گذشته مشغول نقض همه قوانین بینالمللی و مفاد آژانس بینالمللی انرژی اتمی بوده و در ارتباط با فعالیتهای هستهای خود خلاف کار بوده باشد و به همه عالم گزارشهای خلاف واقع و سراسر دروغ ارائه داده باشد هیچ منطقی رفتار مجاهدین خلق در جاسوسی ]دروغپراکنی[ علیه مردم و کشور ایران را توجیه نمیکند.
وی با اشاره به مقاله دو سال پیش سیمور هرش در نیویورک مبنی بر آموزشهای ویژه تروریستی و جاسوسی آمریکا به «سازمان سیا» در ایالت نوادا نوشت: «تعلیم افراد این سازمان در نوادای آمریکا در شرایطی بوده که این سازمان در لیست سیاه سازمانهای تروریستی وزارت خارجه آمریکا قرار داشته است.
در مقایسه با سابقهای که این تشکیلات از خود برجا گذاشته است میتوان به اقدام دولت آمریکا اشاره کرد که چندی پیش همه حقوق شهروندی از جمله پاسپورت ادوارد اسنودن کارمند آژانس امنیت ملی آمریکا را لغو کرد.دولت آمریکا با همه کشورهایی که ممکن بود تسهیلاتی یا پناهندگی به اسنودن دهند مذاکره و برای استرداد این شهروند آمریکایی تلاش کرد. حال چگونه میتوان انتظار داشت تشکیلات و مجموعهای که کمپاشرف را برای 22 سال اداره کرده بهعنوان یک گروه اپوزیسیون عادی نگریسته شود.»در ادامه این نوشته خاطرنشان شده است:«علت این که چرا هیچ کشوری حاضر به پذیرش ساکنان ]پادگان[ اشرف نبوده این است که این سازمان بارها در لیست گروه های تروریستی دولت آمریکا و اروپا قرار داشته.
از سویی، هیچ کشوری حاضر به پذیرش کادرهای تشکیلاتی نیست که هم سوابق فعالیت مسلحانه دارد و هم سابقه خدمات مزدوری برای ارتش یک کشور دیگر و هم دورههای بسیار حساس جاسوسی و اطلاعاتی را در مخفیترین دوائر سیاه دیدهاند. از سویی سوابق فعالیتهای امنیتی و دورههای جاسوسی که گروههایی از این سازمان دیدهاند باعث شده که دستگاه اطلاعاتی امنیتی هیچ کشوری حاضر نباشد میزبان کسانی باشد که کسی به آنها اعتماد ندارد.»«فرزانه-ر» میافزاید: اگر اعضای سازمان به مردم سرزمین خود رحم نکردند و با نقض همه قوانین ملی اطلاعات فوق حساس فعالیتهایی از هموطنان خود را در کنفرانسهای مطبوعاتی به دنیا اعلام کردند چگونه دیگرانی که قرابتی با آنان ندارند آنها را بپذیرند یا به آنان اعتماد کنند.
دقیقاً به همین علت حتی فرانسه و آمریکا که همواره بیشترین فعالیت تبلیغاتی این سازمان در آنها متمرکز بوده است تاکنون حاضر به پذیرش اعضای این سازمان نبودهاند و فقط از راه دور با آنها هم دردی کرده یا برایشان اطلاعیه صادر میکنند.روز آنلاین همچنین با مرور سوابق جنایات «سازمان» علیه کردها و شیعیان عراق در رژیم صدام مینویسد: تشکیلاتی که ساکنان لیبرتی (ساکنان سابق پادگان اشرف) را اداره میکند حتی اگر اعلام انحلال کند بعید به نظر میرسد بتوانند کشور درخوری را برای سکونت ساکنان لیبرتی بیابند و باز بعید است انبوه تجربه و دورههای اطلاعاتی که اعضای این سازمان در تشکیلات اطلاعاتی کشورهای مختلف دیدهاند دیگر به کاری بیاید. شاید کشوری مانند موزامبیک یا شیلی به آنها پناه دهند اما باز هم بعید است.